شب 19

ساخت وبلاگ

مدت‌ها بود به دلیل کرونا مسجد نرفته بودم... 

امشب که گذرم خورد و به مسجدی پا گذاشتم... 

داشتند دعای ابوحمزه رو میخوندند! 

منم غرق شدم در ساختار آهنگین عربی و معانی نابش!

تااااا رسید به عبارت " و ما انا یا رب و ما خطري"

بی اختیار لبخند زدم

ناگهان یادم اومد که 2 بار این دعا رو با تو خوانده بودم

و هربار درست قبل از رسیدن به این عبارت... دعا خوندن رو قطع کرده بودم!

و دفعه دوم تو گفتی: باز هم این عبارت رو نخوندی! یا احتمالا گفتی به اینجا که رسید بازم قطع کردی! 

عجیب بود که اون عبارت رو به یاد داشتی! 

و عجیب که من نیز هنوز این سکانس رو به یاد دارم! :) 

هرکجا هستی خدا پشت و پناهت. 

دیازپام 10 ، نامه هاي من به آسمان...
ما را در سایت دیازپام 10 ، نامه هاي من به آسمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : diazpame10o بازدید : 23 تاريخ : شنبه 3 ارديبهشت 1401 ساعت: 11:28